برخی رفتارها و نشانه ها وجود دارد که دلایل تغییر شغل و کار را توجیه می کند . البته اکثر آدمها از شغلی که دارند و از این طریق کسب درآمد می کنند به دلایل زیادی ناراضی هستند. البته با توجه به وضعیت استخدامی و بیکاری فزاینده در کشور ، امکان تغییر شغل خیلی سخت است و نمی توان کاری را رها کرد و امید داشت که سریع در شغل دیگری مشغول به کار شد.
با قبول تمام مشکلات یافتن شغل و استخدام شدن در جامعه امروزی ایران ، اما باید توجه کرد که در زندگی حرفه ای و شغلی باید برخی اصول کلیدی را برای افزایش راندمان و بهره وری رعایت کرد تا آنچه را مدنظر است تحقق یابد. در سایت پول یابی در ادامه آموزش های کسب و کار ، استخدام و کاریابی ، اینبار با دلایل تغییر شغل و کار در خدمتتان هستم امیدوارم مجموعه راهکارهای زیر مورد توجه قرار گیرد.
دلایل تغییر شغل و کار
طبق آمارها ، تقریبا ۸۰ درصد مردم از شغل و کاری که دارند ناراضی بوده و به دلایلی مثل : نداشتن فرصت کافی برای یافتن شغل ، کمبود مشاغل ، نیاز شدید مالی ، نداشتن تخصص و مهارت بالا و… در شغلی که زیاد علاقه ای به آن ندارند مشغول هستند و این کار میزان بهره وری را کاهش می دهد. البته عده ای معتقدند که گاهی بیکاری و نداشتن شغل ، بهتر از این است که شخصی در شغلی که اصلا علاقه ای به آن ندارد به کار گمارده شود.
عدم علاقه به شغلی که در آن مشغول هستند، فرسایش جسمی و روحی به بار آورده و موجب کاهش بهره وری می شود مشکلی که در اکثر ادارات دولتی و شرکتهای خصوصی ایران وجود دارد و استخدام و کاریابی را با چالش جدی مواجه کرده است . در این مقاله قصد پرداختن به استخدام ، یافتن کار و شغل ندارم بلکه منظور کسانی هستند که دارای شغل بوده ولی اگر تغییر شغل دهند برایتان مناسب تر می باشد.
دلایل تغییر شغل و کار و نشانه هایی که مشخص می کند زمان تغییر شغل افراد رسیده عبارتند از:
۱- نداشتن علاقه به کار و شغل
علاقه و اشتیاق به کار و شغل یکی از عوامل موثر در پیشرفت کاری محسوب می شود لذا اگر از انجام وظایفتان خسته هستید و حوصلهتان از روند تکراری شغلتان سر میرود، و یا اینکه بهدنبال چالشهای بیشتری هستید، اما مدیرتان، شما را بهعنوان نیروی بالقوهای که در موقعیتهای مهیج مثمرثمر باشد، درنظر نمیگیرد و ایدههایتان را بهراحتی رد میکند، به نظر می رسد که وقت تغییر دادن شغلتان فرا رسیده است.
اگر تحصیلات و مهارت شغلی شما فراتر از شغلی است که دارید ، ولی کارفرما، کار شما را بی ارزش جلوه میدهند، و یا مجموعه عوامل بیرونی و درونی موجب شده تا اشتیاق و علاقه ای به ادامه این شغل نداشته باشید به عبارتی به در جا زدن محکوم هستید ، می توانید به فکر تغییر شغل و فعالیت در جای دیگر باشید. دلیلی وجود ندارد به شغلی که علاقه ندارید ، ادامه دهید. ادامه این روند بیشتر زجرآور است .
۲- نداشتن انعطاف پذیری
برخی مشاغل به دلیل عدم انعطاف پذیری موجب فرسایش جسمی و روحی می شوند. فرضا ، آیا در یک فروشگاه زنجیرهای ۲۴ ساعته و یا در یک مرکز تماس تلفنی کار میکنید؟ و یا اگر کمی دیر به محل کار برسید، کارفرمایتان شما را با انواع و اقسام قوانین، تهدید میکند؟ برای اینکه ثابت کنید که انسان وقتشناسی هستید، حتما باید هنگام ورود و خروج، کارت یا انگشت بزنید؟آیا کارفرمایتان انتظار دارد که مانند یک روبات برایش کار کنید؟ و…
این جور مشاغل و موقعیتها و تغییر شیفتهای دائمی در طول ساعات کاری ، موجب خستگی و فرسودگی جسمی و در درازمدت موجب فرسایش روحی میشود. اگر برای خود و سلامتیتان اهمیت قائل هستید، بهتر است که به تغییر شغل فکر کنید تا به آرامش نسبی برسید . برخی از مشاغل به دلیل نداشتن انعطاف پذیری لازم ، انگیزه های ادامه کار را از افراد سلب می کنند.
۳- نداشتن درآمد کافی
به نظرم ، پول در زندگی و رفع احتیاجات نقش مهمی ایفا می کند. البته، زمانی که قصد ورود به شغلی را دارید، جوانب مهم دیگری نیز وجود دارند که باید آنها را بررسی کنید، اما اگر پس از تمام تلاشی که میکنید، حداقل مخارج زندگیتان تامین نشود، بهخصوص وقتی که سرپرست خانوار هستید و مخارج زندگی چند نفر به عهده شماست، پس چه نفعی در انجام آن کار وجود دارد؟ با این اوضاع آشفته و گرانی ها ، نتوانید از پس مخارج برآیید باید دنبال کار دیگری بود.
هنگام ورود به هر حیطه شغلی و کاری ، مطمئن شوید که به اندازه ارزش واقعی کارتان، حقوق میگیرید. در هنگام مصاحبه استخدامی، وقتی که مصاحبهکننده از شما درباره مقدار حقوق درخواستی میپرسد، این مسئله را به طور واضح و شفاف مطرح کنید. زمان و زندگی، ارزشمند است، بنابراین ارزان کار نکنید و آنچه حقتان است را درخواست کنید برای تخصص و مهارتتان ارزش قائل شوید و هر دستمزدی را قبول نکنید.
۴- حساست به شغل دیگران
از نظر اخلاقی ، شرعی و حتی عرفی ، حسادت به شغل، موقعیت و جایگاه دیگران ناپسند می باشد. ضرب المثل معروف « مرغ همسایه، غاز است» مصداق بارز این موضوع است. همیشه افرادی پیدا میشوند که به شغل و جایگاه دیگران حسادت کنند. اگر در مورد شغلتان، متواضع هستید، اما قلبتان به شما میگوید که موقعیت حرفهای دیگری، همان چیزی است که آرزویش را دارید، شاید بایستی این حرف را جدی بگیرید و به دنبال شغل جدیدی بروید.
البته همیشه این نارضایتیها نشاندهنده این نیست که وقت تغییر دادن شغلتان فرا رسیده است. در واقع باید به ندای درونتان گوش فرا دهید و ببینید که آیا با وجود اینکه ظاهرا از داشتن چنین شغلی، قدردان و سپاسگزار هستید، باز هم از درون احساس نارضایتی میکنید یا خیر، و بعد اقدام به تصمیم گیری برای ادامه این کار و یا تغییر شغل کنید.
۵- وسواس زیاد نسبت به کار
البته دقت در کار و انجام امور خیلی خوب است ولی زیاده روی در این زمینه موجب استرس می شود. اگر دائما به کارهای روزانه و یا ناتمام خود فکر میکنید، و یا کارهایتان را بعد از ساعات کاری با خود به خانه میبرید و در اوقات فراغت آنها را انجام میدهید و یا حتی در سفر نیز دست از کار کردن برنمیدارید، اگر با وجود اینکه سالهاست که در کارتان تجربه دارید و حرفهای شدهاید، باز هم شبها کابوس عقب ماندن کارها را میبینید، این یعنی به کار معتاد می باشید.
اعتیاد به کار گاهی یک بیماری محسوب می شود چون نشانه این است که از چیزی فرار کرده و یا مشکلاتی جدی مربوط به شغلتان را پنهان میکنید. شاید مشکل اصلی، همان اصل کار و شغلتان باشد و وقت تغییر دادن شغل فرا رسیده است ولی شما از آن اطلاع ندارید.
۶- افزایش استرس و فشارهای کاری
اگر فضای شغلی آزاردهنده است و شرایط روز به روز بدتر میشود، وقت آن رسیده که شغلتان را تغییر دهید، اما قبل از آن، سعی کنید که فکرتان را بازتر کرده و چشمانداز وسیع تری را درنظر بگیرید تا بتوانید بهخوبی، علت استرس و تشنج موجود در فضای کاری را بررسی کنید، زیرا معمولا دلایل زیادی برای این موضوع وجود دارد و تا به دلایل اصلی آن پی نبرید نمی توانید چاره ای برای رفعشان انجام دهید.
نگاهی به وضعیت مالی شرکت و یا سازمان متبوع خودتان بیندازید. اگر شرکت، هنوز سوددهی دارد، شاید کارفرما مشغول پر کردن جیب خودش است و مدیران رده بالا نیز از موقعیت سوء استفاده کرده و فشار مضاعفی بر روی کارکنان پایین وارد میکنند. البته گاهی ممکن است یک یا چند شخص غیرموجه و غیرمسئول در گروه باشند که فضای کاری را مسموم و ناخوشایند میکنند. گاهی میتوان با دیدن افرادی که در گوشهای جمع شده و مشغول غیبت و تهمت هستند، این مسئله را تشخیص داد.
اگر فردی مقام بالایی در شرکت نداشته باشد، نمی تواند کاری انجام دهد و دانستن و ندانستن دلیل این فضای متشنج نیز تاثیری بر روی مسئله نخواهد داشت. اگر امیدی برای تغییر و بهبود اوضاع نمیبینید، مجبور نیستید که مدتی طولانی این وضعیت را تحمل کرده و عذاب بکشید. بهدنبال شغلی دیگر باشید. ممکن است این اتفاق، فرصت خوبی برای جستجوی یک شغل بهتر باشد، شغلی که فضای آرام و به دور از استرس داشته باشد.
۷- کار زیاد و مداوم بدون مرخصی رفتن
اگر در موقعیت شغلی طاقتفرسایی کار میکنید، توصیه می شود که پیش از وارد شدن به حیطه کاری، بهدقت، شرایط و امتیازات آن را بررسی کنید. اگر مدتی مریض شده اید، پیش از هرچیز به سلامتی خود فکر کنید. در منزل بمانید و استراحت کنید، سلامتی مهمتر از هر پول و درآمد است.. فشار کاری بیش از حد و اهمیت ندادن به سلامتی، موجب میشود که دیر یا زود، بدنتان فرسوده شود.
باید از خودتان بپرسید آیا میارزد که در ازای دریافت حقوق ناچیز بازنشستگی و بیمه، در آن دسته از محیطهای کاری دولتی یا خصوصی کار کنید که کارهای طاقتفرسایی دارند و هیچ علاقهای به انجامشان ندارید و از مرخصی نیز خبری نیست؟ اگر قرار باشد خوشحال نباشید، پس هدف از زندگی و کارکردن چیست؟ کار کردن برای سیستم بهتر است یا کار کردن برای داشتن یک زندگی شاد؟ اکثر اوقات، نمیتوان هر دوی اینها را باهم داشت و باید یکی را انتخاب کرد.
۸- حس تنفر نسبت به کار و شغل
یکی از احساس هایی که ممکن است در افراد شاغل ایجاد شود حس تنفر قلبی نسبت به کار می باشد. فرضا زمانیکه وارد پارکینگ یا لابی محل کار و یا شرکت میشوید، حالت بد و تهوع آور به شما دست میدهد، و یا در قلبتان احساس سوزش میکنید یا اینکه احساس خفگی میکنید، باید به این نشانههای مهم توجه کنید. بروز این حالات که اتفاقا خیلی هم مشاهده می شود دلایل متعددی دارد.
ممکن است اینها نشانه ترس از کارفرما ، یا یک همکار و یا حتی ترس از کل سیستم و سازمان باشد. درکل، احتمالا این علائم، نشاندهنده پایان دوران موقعیت شغلی فعلی شماست. بهتر است که پیش از هر اقدامی، شرایط را بهخوبی بررسی کنید، اما معمولا این یک نشانه جهانی است و احتمالا دیر یا زود بهتر است که شغلتان را عوض کنید.
۹- بداخلاقی و خشم
گاهی بروز کج خلقی و احساس خشم هم نشانه ای برای تغییر شغل است. وقتی که زندگی شغلی بر وفق مراد و راضیکننده نباشد، افرادی که ذهنی باز و عزت نفس دارند، معمولا در ابتدا واکنشهای غیر ارادی از خود بروز میدهند، سپس نسبت به سیستم بدبین شده و بهتدریج خشمگین میشوند و واکنشهای تند و پرخاشگرانه از خود بروز می دهند.
این افراد باید بروی رفتارشان کار کنند تا بهجای قلبشان، عزت نفس شان بالا برود. بهتر است در این مواقع با مشاور شغلی مشورت کنند، اما تنها رویکردهای انتزاعی برای حل این مشکل کافی نیست و گاهی باید دست به اقدام و کار عملی زد. توصیه می شود که شرایط را بهطور کامل بررسی کنید و اگر فکر میکنید که ادامه این روند به جسم و روحتان آسیب می زند و شخصیت و سلامتتان را به خطر خواهد انداخت، شغل خود را تغییر دهید.
صحبت پایانی دلایل تغییر شغل و کار
اگرچه امروزه به دلیل بیکاری فزاینده ، اوضاع بد اقتصادی و تحریم ، یافتن شغل و کار در ايران خیلی سخت است ولی باید توجه کرد که در هر شرایطی نمی توان یک شغل را ادامه داد ، لذا حتی وقتی که مشکل جدی هم وجود ندارد باید به ارزیابی اهداف کاری پرداخت. قبل از آنکه وضعیت حاد و اورژانسی شود باید واکنش نشان داد و فکر چاره بود. از خودتان باید محافظت کنید ، لذا کاری که به شما آسیب برساند ارزش ادامه دادن ندارد.
اگر به هر دلیل نتوانستید در محیط شغلی راحت باشید و دلایل نه گانه برایتان اتفاق افتاد به فکر شغل جدید و یا حداقل تغییر مکان شغلتان باشید. البته اگر مشکلات قابل رفع و حل شدن است که چه بهتر ، ولی اگر روز به روز بر حجم آن افزوده می شود ، به دنبال تغییر شغل باشید تا بیشتر از این بر خودتان سخت نگذرد.
نکته آخر اینکه اگر به دنبال شغل کارمندی با درآمد ثابت ماهیانه هستید ، در زمان بررسی فرصت های جدید کاری و شغلی ، ببینید آیا می توانید تا سالیان متمادی با درآمد ثابت و کار تکراری بسازید یا نه ؟ اگر نظرتان مثبت بود و به این کار علاقه داشتید به دنبال کارمندی باشید ولی اگر خوشتان نمی آید به دنبال راه اندازی شغل آزاد و کسب و کار شخصی مورد علاقه خودتان باشید.