حکایت و داستان موفقیت در کار و زندگی از این نظر می تواند اهمیت داشته باشد که ضمن ایجاد انگیزه برای رشد کسب و کار، نوع نگاه و نگرش مردم را هم بیان می کند. هر کسی می تواند با این نگرش ها به تناسب روحیه درونی خود برخورد کند و بر اساس آن آینده خود را بسازد.
در سایت پول یابی در ادامه سلسله مقالات انگیزیشی و راههای موفقیت در کسب درآمد این بار با دو داستان موفقیت در کار و زندگی از دو منظر مختلف در خدمتتان هستم امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد. (نگاه کنید به مقاله : هشت اصل طلایی موفقیت در کار)
داستان موفقیت در کار و زندگی
این داستان و حکایت می تواند برای هر کدام از ما اتفاق بیفتد و نوع برخورد ما با آن می تواند متفاوت باشد. انسان های موفق در مقابل نگاه های تردید آمیز دیگران، سخن های ناامیدکننده ، ایراد گرفتن ها و… فقط به هدف ترسیم شده خود فکر می کنند و بر اساس آن تلاش می کنند .
وقتی هدف مشخص باشد و اراده قوی ، قضاوت ها و ایجاد تردیدهای دیگران هیچ خللی در مسیر موفقیت ایجاد نخواهد داشت باید با تمام نیرو به مسیر رو به جلو ادامه داد. این دو داستان می تواند برای هر کدام از ما اتفاق بیفتد.
حکایت اول : موفقیت و یا اشتباه در کسب و کار
معلم ریاضی در اولین روز کلاس درس روی تخته سیاه این ضرب ها را نوشت:
۷=۹*۱
۱۸=۹*۲
۲۷=۹*۳
۳۶=۹*۴
۴۵=۹*۵
۵۴=۹*۶
زمانی که نوشتن معلم تمام شد رو به شاگردانش کرد و مشاهده کرد همه در حال خنده و مسخره کردن معلم هستند و پچ پچ می کردند و می گفتند: چه معلم بی سواد و یا حواس پرتی نصیب ما شده است؟ وقتی معلم دلیل خنده آنها را پرسید یکی از دانش آموزان گفت ضرب اولی شما کاملا اشتباه است.
معلم در جواب گفت : من ضرب اول را عمدا اشتباه نوشتم تا بگویم دنیا با شما اینگونه برخورد خواهد کرد. من پنج ضرب دیگر را درست نوشتم ولی شما هیچ اهمیتی به آنها ندادید و فقط آن معادله اشتباه را ملاک ارزیابی من قرار دادید و به من خندیدید. قضاوت شما بر اساس همان اشتباه اولم بود و نه پنج کار دست بعدی من.
باید بدانید در دنیا ممکن است به خاطر موفقیت هایتان در زندگی و کسب و کار قدردانی نشوید ولی در مقابل یک اشتباه سریع برخورد کنند و مواخذه شوید. با این حال شما باید قوی تر از قضاوت ها و سخنانی که همیشه وجود دارد، باشید و با تمام قدرت برای موفقیت بیشتر تلاش کنید.
حکایت دوم : تلاش برای متمایز شدن
بچه که بودم روزی معلممان سر کلاس از من پرسید : وقتی بزرگ شدی می خواهی چه کاره شوی؟
من گفتم: فوتبالیست.
معلم گفت: تو نمی توانی فوتبالیست شوی از هر ۳۰۰ کودک فقط یک نفر فوتبالیست می شود.
من گفتم : می خواهم آن یک نفر من باشم.
آن روز با گفتن این حرف، معلم و همه همکلاسی هایم با صدای بلند به من خندیدند ، ولی حالا منم که میخندم…
(خاطره کریستیانو رونالدو )
سخن پایانی داستان موفقیت در کار و زندگی
می توان متمایز از دیگران در کسب درآمد و زندگی بود به شرطی که به قضاوتهای دیگران توجه نکرد. عدد یک عجیب ترین عدد دنیاست، تنهاست ولی تمام اعداد از یک تشکیل شده اند به نظر کمترین عدد است ولی همه اعداد با بودن او وجود پیدا می کنند. هر کدام از ما می توانیم در زندگی و کسب درآمد مانند عدد یک باشیم یکتا و متمایز .
می توانید مانند عدد یک شگفت انگیز باشید از قضاوتهای دیگران و کم شمردن خود ناامید نشوید بلکه با قدرت تمام به جلو بروید و به هدف بزرگتان فکر کنید ممکن است گاهی شکست ها و ناکامی هایی هم داشته باشید اما مهم نیست چون اراده قوی برای رسیدن به آرزوهایت را داری.
