خلاقیت در کسب درآمد

خلاقیت در کسب درآمد در بسیاری موارد موجب توسعه کسب و کار و افزایش درآمد می شود. در واقع نداشتن حلاقیت در کسب درآمد یکی از مهمترین مشکلات بازار و کسب و کار ، اعم از کسب درآمد سنتی و یا کسب درآمد از اینترنت می باشد . شیوه کسب و کار ما الگوبرداری صرف و ساده از یکدیگر هست انگار اول بازر تا آخر بازار را طی کنیم هیچ نوع تنوع و نوآوری مشاهده نمی کنیم در حالی که اگر کمی ظرافت و خلاقیت چاشنی کارمان کنیم چه بسا فروش ما چندین و چند برابر می شود.

کتابفروشی با درآمد میلیاردی

نبود خلاقیت در کسب درآمد بازار

گاهی برای تنوع و تماشا و یا لذت بردن از ورزش پیادوه روی میکنم و فاصله‌ خانه تا محل کارم، که ده دقیقه است را قدم می کنم. در مسیر حرکتم بخشی از خیابان راسته‌ گلیم و قالی‌فروشان است. بیشترشان افراد میانسال یا سالخورده‌ای هستند که تقریبا آنها را سالهاست به همان شکل دیدم هیچگاه هیچ تغییری در خودشان، شکل مغازه‌شان، رفتارشان، شکل نشست و برخاست‌شان و حتی رفتار با مشتری دیده نمی‌شود.

شکل و شمایل مغازه‌ها هم کاملاسنتی تاریک و کم‌نور است و مغازه‌دار هم تقریبا همیشه یا جلوی آفتاب نشسته، یا گوشه مغازه در تاریکی غیب شده‌اند، یا دارند چایی می‌خورند یا سیگار می‌کشند. اصلا همه عین هم! بعید می‌دانم اگر ده سال پیش هم از این راسته رد می‌شدم رفتار دیگری از این جمع می‌دیدم. انگار قرنهاست اینها به همین منوال شیوه کسب و کار را یاد گرفتند و قسم خوردند آن را بدون هیچ تغییر به نسل بعدی منتقل کنند.

نبود نگاه بازاریابی خلافانه

انگار تغییرات با این راسته و مغازه دارانش قهر کرده است یکی از مغازه‌دارهای جوان این مسیر هم همیشه یا سرش در تبلت است یا کتاب. یکی هم همیشه مثل نظامی‌ها، کاملا راست و محکم روی صندلی نشسته و جدول حل می‌کند. حد نهایی خلاقیت چند نفرشان این است که یک قالی کوچک زیبا را کنار در مغازه آویزان می‌کنند. واقعا چرا در ارتباط با مشتری هیچ نوع نوآوری و خلاقیت مشاهده نمی شود؟

لزوم خلاقیت در کسب درآمد و ارتباط با مشتری

اگر مشتری برای خرید به اینجا بیاید چه ملاکی را برای خرید انتخاب می کند . کدام قسمت برایش جذاب خواهد بود؟ واقعا هم بارها از خودم پرسیده‌ام برای یک مشتری بالقوه کدام یک از این قالی‌فروش‌ها و شیوه رفتارشان جذاب‌تر هستند؟ اگر خودم بخواهم فرش سنتی بخرم به کدامیک از آنها مراجعه می‌کنم؟ و معمولا به این نتیجه می‌رسم که سراغ آنها خواهم رفت که قدری با دیگران متفاوت باشند. واقعا هم شاید اینطور باشد که برای خرید سراغ کسی میرم که از دیگری حداقل خلاقیت را داشته باشد.

در نگاه اول ورود به این راسته قالی فروشان ، تقریبا مطمئنم که پیش آن چند نفری که تمام ساعات روز مشغول سیگارکشیدن و چایی‌خوردن هستند نخواهم رفت و همچنین مطمئنم اگر از آنها بپرسم کاسبی چطور است همه آنها یک جواب منفی مشابه خواهند داد. چرا که همه چیزشان راکد و دچار سکون کامل است.

مشاهده کمی خلاقیت در کسب درآمد آن طرف تر

البته نباید خیلی نامید شد چون در این راسته دو مغازه‌ی سلمانی هم هست. یکی جوانی است که معمولا یا سرش توی گوشی است، یا کنار در نشسته و به آینده‌ای نامعلوم چشم دوخته و سیگار می‌کشد. آن یکی میان‌سالی است که معمولا صدای موسیقی ملایمی از مغازه‌اش به گوش می‌رسد، دست کم در محیط کار ندیده‌ام سیگار بکشد. بهتر از همه آن که بارها دیده‌ام نان خشک آورده و با حوصله کوبیده و خرد کرده و برای پرندگان خیابان ریخته. شما را نمی‌دانم، ولی من برای آرایشگاه رفتن دومی را انتخاب می‌کنم چون حداقل در کسب درآمدش نوعی محبت و مقداری احساس و لطافت محسوس است .