استارت اپ Start-up یا Startup را در زبان فارسی به شرکت نوپا ترجمه کردهاند و بهصورت استارت آپ هم مینویسند . قبل از پرداختن به دلایل شکست استارتاپ ها ، اولین چیزی که درباره استارت آپ باید بدانید این است که تعریف دقیقی درباره این مفهوم وجود ندارد . اما برای درک بهتر این کسب و کار میتوان گفت فعالیتی اقتصادی با هدف برطرف کردن نیازهای مشتریان و رویکردی مقیاسپذیر و معمولا بر پایه فناوریهای جدید است .
لذا در معنی استارت آپ این چیزها نیست:
– استارت اپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نیست .
– یک وب سایت یا یک اپ موبایل، لزوما یک استارت اپ نیست .
– استارت اپ یک شرکت کوچک که در حال درآمدزایی و رشد است، نیست .
در این مقاله سایت پول یابی ضمن تعریف استارتاپ به بیان ۲۰ تا از دلایل شکست استارتاپ ها پرداخته می شود .
تعریف استارت آپ
استارت اپ Startup یا کسب و کار نوپا، تعاریف متعددی دارد که هیچ کدام دقیق نیستند . این تعاریف معمولا به ویژگیهایی اشاره دارند که به کسب و کار خاصیت استارتاپی میدهند . معمولا در معنی استارت اپ گفتهمیشود یک کسب و کار جدید است که از ایدهای اولیه شروع شده و به موفقیت و رشد بالایی میرسد .
برای درک بهتر مفهوم استارتاپ مجبوریم تعاریف مختلفی که توسط صاحب نظران و کارشناسان مختلف درباره آن بیان شده را بگویم تا دایره شناختمان کامل شود .
تعریف استارت آپ از نگاه استیو بلَنک
استیو بلنک Steve Blank که به خاطر متدولوژی توسعه مشتری مشهور است ، یکی از بهترین تعاریف استارت اپ را ارائه کرده است . بلنک می گوید :
استارتاپ سازمانی موقتی است که برای جستوجوی یک مدل کسب و کار تکرارپذیر و مقیاسپذیر شکل گرفتهاست .
طبق این تعریف استیو بلنک استارتاپ دارای مشخصه های زیر است :
۱- تکرارپذیر:
یعنی اینکه آن مدل کسبوکار که با هدف درآمدزایی ایجاد شده را بتوان بارها و بارها تکرار کرد . یعنی بتوان محصول یا خدمت را تولید انبوه کرد .
۲- مقیاس پذیر:
یعنی اینکه بتوان آن بوم مدل کسب و کار را در آینده با کمترین نیاز به افزایش در منابع مالی ، انسانی و … رشد زیادی داد . به نوعی روشهای ایجاد ارزش را بهتر، سریعتر و بیشتر می کند .
تکرارپذیری و مقیاس پذیری یک مدل کسبوکار، امکان رشد را فراهم میکند . بنابراین، هدف یک استارت اپ، رشد سریع است .
تعریف استارت آپ از نگاه اریک ریس
اریک ریس Eric Ries وبلاگ نویس ، نویسنده آمریکایی و کارآفرین مشهور سیلیکونولی است . وی معنی استارت اپ را اینطور تعریف میکند:
استارتاپ، نهادی انسانی است که طراحی شده تا محصول یا خدمت جدیدی را در شرایط عدمقطعیت بسیار زیاد عرضه کند .
عدم قطعیت: عدم قطعیت با ریسک بالا تفاوت بسیار زیادی دارد . در شرایط عدم قطعیت ریسک کسبوکار به حدی بالاست که استارت آپ، دقیقا نمیداند که کدام روش جواب میدهد و کدام جواب نمیدهد . یک استارت اپ مطمئن نیست که پاسخ درست کدام است .
جنسیت و محل فعالیت استارتاپ ها
انواع استارت آپ ها بیشتر فعالیت خود را در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام ، و بعد از آن تلگرام، توییتر و لینکدین دارند . نکته عجیب اینکه تنها ۵ درصد ، سهم پیامرسانهای داخلی است . توجه کنید که یافتن ایده های استارتاپی و کسب درآمد اینترنتی امروزه به یک ضرورت تبدیل شده است .
در بررسی ها و تحقیقات آماری در رابطه با سن بنیانگذاران استارتاپ ها، مشخص شده که بیشتر در رده سنی ۳۰ الی ۳۵ سال قرار دارند . بعد از آن محدوده سنی ۲۵ تا ۳۰ سال به عنوان صاحبان اصلی شروع به کار میکنند . در حدود ۹۰ درصد جنسیت صاحبان کسب و کارها را مردها و حدود ۱۰ درصد بنیانگذاران را زنان تشکیل میدهند .
ویژگیهای اصلی انواع استارت آپ
برای اینکه بتوانید یک کسبوکار را در دسته کسب و کارهای استارتاپی به شمار بیاورید، مهم است که وجود چند ویژگی اصلی یک استارت اپ را در ماهیت اصلی آن بررسی کنید . تازهکار بودن یک شرکت الزاما به معنی استارت اپ بودن آن نیست . اینها در واقع ویژگیهایی هستند که همه استارت آپ ها، به صورت مشترک باهم دارند .
برخی از مهم ترین ویژگی های استارت آپ ها عبارتند از :
۱- نوآوری
برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار که بتوان تضمینکننده حضور این نوع تجارت در بازار باشد، نوآوری ویژگی مهمی است . این نوآوری ممکن است در محصولات و یا مدل کسبوکار مرتبط با شرکت وجود داشته باشد . نوآوری در موفقیت یک استارت اپ نقشی اساسی دارد، بنابراین همه کارآفرینان باید این جنبه را بهطور جدی در نظر بگیرند .
۲- سن
شرکت استارتاپی یا شرکت نوپا، به شرکتی که هنوز در مراحل اولیه مدیریت برند ، فروش و استخدام کارمندان است گفته میشود . بیشتر اوقات این مفهوم به مشاغلی که کمتر از ۳ سال در بازار بودهاند، اختصاص پیدا میکند . با اینحال این تفسیر از یک شرکت نوپا درست نیست . میتوانید در پرونده کاری شرکت، ۷ سال سابقه داشته باشید و هنوز در دسته کسبوکارهای استارتاپی قرار بگیرید .
۳- رشد
هدف یک تجارت نوپا رشد ، گسترش و پیشرفت سریع است . گاهی اوقات این رشد با نسبتهای شدیدی خود را نشان میدهد . به عبارت سادهتر در مقطعی از زمان رشدی که بهطور معمول و مداوم برای یک شرکت استارتاپی درنظر داریم سریعتر و با شیب بیشتر پیش میرود . این خط رشد در مورد کسب و کار استارتاپی یکی از نکاتی است که آن را برجسته کرده است .
۴- خطر
همیشه چندین عدمقطعیت در مورد موفقیت کامل در یک تجارت وجود دارد . این یعنی در یک کسبوکار هیچگاه نمیتوان اقدام به عملی کرد که ریسک و یا میزان شکست بهطور قطع برابر با صفر باشد . شرکتهای استارتاپی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و یا حتی در معرض ریسک بیشتری قراردارند . به همین دلیل، این مشاغل با سرمایهگذاری به همراه ریسک بالا در نظر گرفته میشود .
۵- انعطاف پذیری
یک استارت آپ، بسیار پویا و آماده منطبق با هرمشکلی است که ممکن است به وجود بیاید . باید توانایی تامین نیازهای لازم برای ساخت محصولات خود، به منظور ارائه به مشتریان را داشته باشد . همچنین برای تبدیل شدن به یک تجارت پایدار، در موارد مختلف ، توانایی برطرف کردن نیازها را در ویژگیهای تجاری خود گنجانده باشد .
۶- حل یک مشکل
شرکتهای نوپا با هدف حل مشکل موجود در بازار پا به عرصه میگذارند و بیشتر فعالیت آنها روی این هدف متمرکز است . بنابراین آنها بر ایجاد تفاوت، نه تنها در بازار بلکه در زندگی افراد، از طریق ارائه محصول یا خدمات متمرکز میشوند .
۷- مقایسه پذیری
معنی استارت اپ یعنی شرکتی که در جستوجوی مداوم یک مدل تجاری است که مقایسهپذیر و قابل تکرار باشد . یعنی بتواند بدون نیاز به افزایش منابع انسانی یا مالی، رشد کند .
۸- کار تیمی
این دسته از مشاغل، معمولا از تعداد افراد کمی تشکیل شده است . با این وجود، کار تیمی و تعهد تمامی اعضای تیم به اهداف کسبوکار و تجارت نوپا، یکی از بخشهای مهم و غیرقابل چشمپوشی است .
تشابه و تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک
در ابتدا ممکن است معنی استارتاپ را معادل کسبوکارهای کوچک بدانیم . با اینکه از خیلی جهات، استارت آپ و کسبوکارهای کوچک باهم مشابه هستند، اما تفاوتهایی هم دارند .
از نظر مشابهت، هر دو شرکتهای کوچکی هستند که تقریبا از هیچ (بدون سرمایه زیاد) ساخته شدهاند . هدفشان هم این است که بخشهای نادیده گرفته شده بازار را پر کنند . هر دو متمرکز بر رشد و سودآوری هستند و برای بقا در بازار میجنگند .
از نظر تفاوت، استارت آپها ویژگیهای متفاوتی نسبت به کسبوکارهای کوچک معمولی دارند . استارت آپ یک چهره جوان دارد . معمولا یک ایده تازه مطرح میکند و این ایده معمولا از طریق تکنولوژیهای جدید و وابسته به اینترنت اجرا میشود . مزیت رقابتی در استارت آپ بسیار مهم است . چیزی که ممکن است در هر کسبوکار کوچکی وجود نداشته باشد .
معمولا استارت آپ توانایی این را دارد که حتی رفتار و فرهنگ مصرفکننده را در یک جامعه تحت تاثیر قرار دهد . به هرحال از هر ۱۰ استارتاپ، معمولا یکی یا دو تا از آنها موفق میشود چرا که محیط استارت آپی بسیار چالشی است .
مهمترین تفاوت استارت اپ با مدل کلاسیک کسب و کار در عدم قطعیت بالایی است که ایده یا محصول جدید برای فتح بازار دارند . همچنین به این نکته باید توجه کرد که مدل استارتاپی کسب و کار تنها مختص بیزینسهای آنلاین نیست .
بررسی دلایل شکست استارتاپ ها
چند سال قبل آماری منتشر شد که نشان میداد از هر ۱۰ استارتاپ ۸ تا از آنها در ۱۸ ماه اول شکست میخورند . این آمار یک عدد تاسف برانگیز است . یعنی ۸۰ درصد استارتاپها حتی دومین سال تولد خود را جشن نمیگیرند .
لذا سوال مهم این که چرا بیشتر استارتاپها شکست میخورند؟ CBinsights بر اساس تحقیقی که بر روی ۱۰۱ استارتاپ شکست خورده ( به صورت پرسشنامه) انجام شد، فهرستی از ۲۰ دلیل که بیشترین تاثیر را در شکست استارتاپها داشتهاند منتشر کرد .
این تحقیق به صورت جهانی انجام شده و دلایل آن نیز مرتبط با کشور و شرایط خاصی نیست . بلکه نشان میدهد، دلایل شکست یک استارتاپ بیشتر در مورد مدیریت یک استارتاپ است . لذا آگاهی از دلایل شکست استارتاپ ها در کسب درآمد اینترنتی می تواند از ضررهای احتمالی پیشگیری کند .
در این مقاله بررسی دلایل شکست استارتاپ ها سایت پول یابی ما این لیست را از کماهمیتترین تا تاثیرگذارترین علت فهرست کردیم . اگر صاحب یک کسب و کار هستید یا میخواهید کسب و کار خودتان را شروع کنید، حتما این دلایل را بخوانید .
باز تاکید می شود که ، این لیست به ترتیب کماهمیتترین تا تاثیرگذارترین دلایل تنظیم شده است . مهم ترین دلایل شکست استارتاپ ها عبارتند از :
۲۰- تغییرندادن مسیر در شرایط خاص
هرچقدر هم که استراتژی کسب و کار خوب باشد، نباید آن را وحی منزل بدانید . شرایط یک کسب و کار مدام تغییر میکند . بسیاری از استارتاپها در زمان وقوع یک مشکل یا شرایط خاص به جای تصمیم مناسب، از مشکل چشمپوشی کردهاند . نتیجه اینکه ، همین مسئله موجب شکست یا ضرردهی آنها شده است .
۱۹- کم آوردن یا خستگی
فشاری که به خاطر مشکلات و ریسکها روی تمام زندگی یک کارآفرین میآید کمرشکن است . یک کارآفرین ممکن است تا دو برابر کارمندان کار کند . تازه آخر ماه همان حقوقی که به کارمندش میدهد هم برای خودش نماند .
در این میان تمام هزینهها ( زمان، پول و …) به سمت کار کشیده میشود و خانواده و دوستان سهم کمتری را به خود اختصاص میدهند . همین میشود که یک نفر تصمیم میگیرد کسب و کارش را رها کند و یک شغل با استرس پایین برای خودش دست و پا کند .
۱۸- عدم شبکهسازی ( منزوی بودن)
کسی که وارد کسب و کار( مخصوصا کسب و کار اینترنتی) میشود ، باید از هر فرصتی برای شبکهسازی و آشنایی با افراد و استارتاپهای دیگر استفاده کند . بسیاری از استارتاپها محصولاتی دارند که نیاز شماست یا محصول شما نیاز آنها است .
تقریبا استارتاپها مشکلات و مسائل مشترکی دارند که با شبکهسازی و همفکری میتوان بسیاری از آنها را رفع کرد .
۱۷- مشکلات حقوقی و قانونی
مشکلات حقوقی و قانونی یکی از دیگر مهمترین دلایل شکست استارتاپ ها است که سال اول کسب و کار را پشت سر گذاشته و کمی سر و صدا کردهاند . این زمانی است که رقیبان از مسائل قانونی برای شکست دادن شما استفاده میکنند . یکی دیگر از زمانهایی که به مشکل قانونی برمیخورید زمانی است که سرمایهگذار میگیرید .
یک سرمایهگذار کاملا با مسائل قانونی آشناست و یا مشاور حقوقی دارد اما یک کارآفرین فقط به فکر کار است . بهتر است در چنین زمانهایی ابتدا از یک وکیل و مشاور حقوقی ( آشنا به مسائل جدید و کسب و کار) مشاوره بگیرید تا در دعوایی که پیروز آن هستید، شکست نخورید .
همچنین بسیاری از مشکلات، به دلیل ناآگاهی پیش میآید، اینجا هم نقش شبکهسازی و شنیدن تجربیات دیگران راهگشاست .
۱۶- نیافتن سرمایهگذار
اگر مطالب سایت پول یابی را دنبال کرده باشید، حتما این نکته توجه شما را جلب کرده که از یک جایی به بعد حتما باید از سرمایهگذار برای گسترش کسب و کار استفاده کرد . خوشبختانه در سالهای جدید سرمایهگذاری روی استارتاپها در ایران رشد کرده و سرمایهگذاران خارجی و ایرانی در این مورد فعال هستند .
آنچه که برای سرمایهگذار مهم است، بازگشت سرمایه و سوددهی است . پس اگر طرح شما توجیه اقتصادی ندارد حتما بعد از مدتی شکست خواهید خورد .
۱۵- راهاندازی استارتاپ در محل نامناسب
میدانید که بسیاری از استارتاپهای ایرانی کپی یک نمونه خارجی( معمولا آمریکایی) هستند . اما آیا واقعا تمام کسب و کارهای موفق خارجی در ایران موفق میشوند؟ این مشکل حتی در مورد شهر یا منطقه هم هست .
اگر صحبتهای کارآفرینان و کارشناسان را در مورد موقعیت مکانی و حتی زمانی گوش کنید به این نکته می رسید . میبینید فرضا کسب و کاری که برای یک منطقه تهران مناسب است شاید در یک منطقه دیگر حتی یک مشتری هم نداشته باشد .
۱۴- عدم علاقه به کسب و کار
لطفا ، اگر فکر میکنید در کاری پول هست اما واقعا آن کار را دوست ندارید چنین کاری را شروع نکنید . عدم علاقه به این معنی است که حاضر نیستید سالها در آن کار بمانید . حالا میخواهد یک سوپرمارکت زدن باشد یا یک سایت فروشگاهی ، فرقی ندارد .
باور کنید در هر حوزهای از بازار برای افراد موفق پول هست . مسئله این است که اگر واقعا به کاری که میکنید علاقه نداشته باشید، بالاخره یک جا تسلیم شده و به سمت کار دیگری کشیده خواهید شد .داشتن علاقه یکی از عوامل موفقیت استارتاپ ها در کسب درآمد از اینترنت می باشد . چون علاقه به کسب و کار شرط دوام و ادامه دادنش است .
۱۳- اصلاح نکردن انتخابهای( استراتژیهای) بد
علت دیگری که کارافرینان شکستخورده به عنوان دلیل شکست خود عنوان کردهاند، اصلاح نکردن انتخابهای بد است . پافشاری روی یک استراتژی یا انتخاب بد حتی اگر موجب شکست کسب و کار نشود، موجب کاهش بهرهوری و استفاده نامناسب از سرمایهها میشود .
فرض کنید یک استخدام بد داشتهاید، هزینههای فسخ قرارداد خیلی کمتر از هزینههایی است که به خاطر بهرهوری کم و مشکلاتی که با آن کارمند دارید میپردازید . این موضوع در مدیریت به عنوان فیل سفید مطرح شده است .
فیل سفید یا White Elephant اصطلاحی بسیار کهن و تاریخی است که بعدها وارد ادبیات استراتژی کردند . فیل های سفید، نژاد کمیابی بود که زمانی به عنوان هدیه دیپلماتیک بین کشورها رد و بدل میشد . هزینه نگهداری فیلهای سفید بسیار بالا بود . در حدی که گاه، بخش مهمی از دربار به آنها اختصاص داده میشد .
اما مشکل زمانی بوده که کشورها، با قحطی یا محدودیت منابع مواجه میشدهاند . با وجودی که چندان منطقی نبوده در دوران فقر و بدبختی، هزینههای سنگینی برای فیل سفید انجام شود . اما هزینههای قبلی، موجب میشده که پادشاهان ترجیح بدهند باز هم هزینه کنند تا دستاوردهای قبلی از بین نرود .
اصطلاح فیل سفید به زبان ساده ، داراییهایی که امروز کاربرد و فایده چندانی ندارند . معمولاً هزینه نگهداری آنها هم بالاست ، اما به نگهداری آنها اصرار داریم .
۱۲- اختلاف در تیم یا با سرمایهگذار
اختلاف در بین افراد کلیدی تیم یا اختلاف با سرمایهگذار بر سر استراتژیها و اهداف، علت مهم بعدی در شکست استارتاپها است . در گروههای کوچک کسب و کار، حتی یک ساز ناکوک هم میتواند مشکل آفرین باشد .
وقتی شرکت ، کوچک و سرمایه کم باشد، نمیتوان به راحتی در مورد نیروی انسانی تصمیم گرفت . چون معمولا افرادی که با هم روی استارتاپ بدون سود دهی کار میکنند، شریک هستند و هر کدام حقی از این کسب کار دارند . اینجا است که اختلافات مشکل آفرین میشود .
۱۱- عدم تمرکز روی اهداف
یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ ها ، عدم تمرکز روی محصول یا هدف اولیه است . هر روز یک موضوع یا ایده مد میشود ولی تنها به این دلیل نباید آن ایده یا موضوع را وارد کسب و کار خود کنید . یک استارتاپ، مارکت نیست که هرچیزی را در آن ارائه دهید . استارتاپهای موفق معمولا فقط روی یک موضوع یا حوزه خاص تمرکز میکنند .
۱۰- ارائه محصول در زمان نامناسب
این مشکل معمولا در زمان گذار از یک نسل به نسل دیگر پیش میآید . برای مثال فکر کنید امروز که همه به سمت شبکههای اجتماعی با موبایل میرود، یک شرکت، شبکهای اجتماعی بر پایه وب و بدون اپلیکیشن معرفی کند . احتمال پیروزی این سایت چقدر است؟ اگر محصول خود را خیلی زودتر یا خیلی دیرتر از زمانه ارائه کنید، احتمال شکست تان بالا میرود .
۹- توجه نکردن به مشتریان
عدم توجه به مشتری یا عدم دریافت بازخورد از کاربران و مشتریان ، یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ ها است . یک محصول عالی( از نظر شما) وقتی کسی آن را نخرد چه ارزشی دارد؟
این مشکلی است که بسیاری از استارتاپها با آن روبرو هستند . یعنی آنقدر روی محصول تمرکز میکنند که اصلا فراموش میکنند باید محصول در نظر مشتری خوش بیاید . از همان اول پروژه باید با استفاده از پرسشنامهها و بررسی بازار، نیاز و درخواست مشتریان را بررسی کرد تا مطمئن بود خریدارانی نیازمند محصول هستند .
۸- بازاریابی ضعیف
در کسب و کار( مخصوصا کسب و کار اینترنتی) بازاریابی اگر از ارائه محصول با کیفیت خوب مهمتر نباشد، کماهمیتتر نیست . بازار را ببینید، بسیاری از محصولات ضعیف فروش خوبی دارند و برخی محصولات عالی اصلا دیده نمیشوند .
مسئله فقط بازاریابی است و بدون بازاریابی یک استارتاپ حتما شکست میخورد . گاهی هزینه کردن برای یادگیری بازاریابی یا استفاده از بازاریابان حرفهای یک سرمایهگذاری معقول است . توجه کنید که برای نمونه راههای ارزان بازاریابی اینترنتی می تواند راهگشا بوده و فقدان سرمایه تبلیغ را پوشش دهد .
۷- ساخت محصول بدون ارائه مدل کسب و کار
یک محصول خوب حتما میفروشد، خوب جواب حتما نه است . چون اگر مدل کسب و کار وجود نداشته باشد، ممکن است نفروشد . سرمایهگذاری هم پیدا نخواهد شد که روی چنین محصولی سرمایهگذاری کند . زمانی که محصولی را میسازید باید بدانید چه کسی، چرا و چگونه محصول شما را میخرد .
۶- ارائه محصولی که کاربر پسند نیست user unfriendly
مفهومی به نام کاربر پسند بودن در طراحی وجود دارد . بخش مهمی از UX دقیقا کار روی کاربرپسند بودن است . محصولی که کاربر نتواند با آن راحت باشد احتمالا شکست میخورد .
۵- قیمتگذاری نامناسب
قیمیتگذاری درست محصولات و خدمات یک هنر است . چه گران بودن و چه ارزان بودن محصول، هر دو میتوانند استارتاپ را به شکست برسانند . البته در کنار خود قیمت، دو مسئله پوشش دادن هزینهها و تعداد کاربر هم مهم هستند .
در قیمتگذاری باید ضرب تعداد مشتریان در قیمت محصول بتواند هزینه را پوشش دهد . این وسط شاید تخمین هزینه آسان باشد اما تخمین صحیح تعداد مشتری نسبت به قیمت ارائه شده خیلی سخت است . یک اشتباه در اینجا، کلی ضرر روی دست یک استارتاپ میگذارد .
۴- ناتوانی در رقابت
حتی اگر استارتاپی با یک ایده ناب باشید هم به زودی رقیبانی خواهید داشت . تقریبا بازاری بدون رقیب نیست، در این بین اگر بازاری داغ شود این رقابت هم بیشتر میشود . در مورد کسب و کارهای اینترنتی، معمولا یکی دو شرکت داریم که بیشتر بازار را دارند و بقیه سهمی حداقلی را صاحب شدهاند . لذا تحلیل رقبا در کسب درآمد اینترنتی تعیین کننده و سرنوشت ساز است .
برای مثال ، به بازار تاکسیهای آنلاین و سفارش آنلاین غذا در ایران توجه کنید . در هر کدام از آنها شاید نزدیک به ده نام در حال رقابت هستند اما بیشتر آنها ضررده بوده و احتمالا به زودی حذف خواهند شد .
۳- انتخاب نادرست اعضای تیم
خوب در ادامه بررسی دلایل شکست استارتاپ ها ، به سه دلیل اصلی شکست استارتاپها رسیدیم . مورد سوم و کلیدی ، انتخاب نادرست اعضای تیم است . این مسئله مشکلی اساسی( مخصوصا در شروع کار است) بیشتر افرادی که باهم یک استارتاپ را شروع میکنند همه یک مهارت دارند . مثلا همه برنامهنویس یا طراح وب هستند . اما مثلا کسی از مارکتینگ یا طراحی گرافیک چیزی نمیداند .
خیلی از استارتاپها فقط به دلیل نداشتن فرد مناسب در بخشهای کلیدی و استخدام نکردن فردی در این جایگاهها ( به دلیل مسائل مالی) شکست میخورند . این وسط خالی بودن دو مهارت مارکتینگ و مدیریت در بیشتر استارتاپهای تازهکار بیشتر حس میشود .
۲- مشکلات مالی
حدود یکسوم استارتاپهای شکستخورده، مشکلات مالی را یکی از دلایل شکست خود دانستهاند . این عدد واقعا بزرگ است . متاسفانه از شروع یک کسب و کار تا رسیدن به مشتریان ثابت، مسیری بسیار سخت پیش رو است و معمولا تا مدتها( شاید حدود یک سال) شرکتها ناسود ده هستند .
اگر نتوانید در این مدت هزینهها را پوشش دهید، قبل از آنکه سال اول یا دوم تمام شود، شکست میخورید .
۱- ارائه محصولی که بازار نیازی به آن ندارد
حتما اینستاگرام را چک میکنید، محصولات فنآوری فوقالعادهای توسط استارتاپها تولید میشوند . از ماشین پرنده گرفته تا انواع دستیارهای صوتی ، تولید و ارائه می شود . اما بیشتر آنها به جز تحسین مخاطبین چیز دیگری به همراه ندارند . به همین دلیل به خاطر نبود مشتری، همان سری اول تولید هم فروخته نشده و بی سر و صدا آن شرکت از گردونه حذف میشود .
در ایران هم همین مسئله وجود دارد، به انواع اپلیکیشنهای موبایل جالبی فکر کنید که هیچ کس از آنها واقعا استفاده نمیکند . این مشکل را تقریبا نیمی از استارتاپ های شکست خورده بیان کردهاند . محصول فوقالعادهای که بازار به آن نیاز ندارد حتما شکست میخورد .
سخن پایانی دلایل شکست استارتاپ ها
در این مقاله سایت پول یابی علاوه بر تعریف استارتاپ به دلایل شکست استارتاپ ها هم اشاره شد . در بین تمام این ۲۰ دلیل و عامل، شاید سه دلیل آخر از بقیه همهگیرتر و خطرناکتر می باشند . نداشتن تیم مناسب ، نداشن پول کافی برای گذر از دوران ناسوددهی و ارائه محصولی که بازار به آن نیازی ندارد( خریدار ندارد) ۳ دلیل اصلی هستند .
شاید در نگاه اول این مقاله دلسردکننده باشد اما از طرفی میتوان با توجه به موارد بالا استارتاپ خود را نسبت به بیشتر مشکلاتی که در پیش رو دارند، بیمه کنند . میتوانید از شکست دیگران درس بگیرید و مسیر بهتری را انتخاب کنید .
اهمیت استارتاپ این است که هیچ مرز و محدودیتی ندارد . با این حال معمولا استارتاپها را قشر جوان جامعه میسازند و آنان سعی به مدرن سازی جامعه دارند . هر تجارتی میتواند یک استارتاپ باشد . بهشرط اینکه نوآوری داشته و ایدههای جدیدی خلق کند .
به منظور راه اندازی یک استارتاپ، نیازی به مدرک دانشگاهی، سرمایه کلان یا حتی سالها تجربه در تجارت نیست . با این حال اگر میخواهید یک startup راهاندازی کنید، باید مهارتهای مورد نیاز خود را پروش دهید . باید بر هدفی مشخص تمرکز کنید تا به موفقیت در کسب و کارتان دست یابید .